می دونی کوچکترین ذره ای که کشف شد چیه ؟ دل من ! چون برات یه ذره شده ...
۲. تــوی اردوگــاه قــلبـت منم یـه اسـیر جنگـی
تو منو شکنجه میدی توی این قلعه ی سنگی
۳. هر گاه در غروب عاطفه ها تنها شدی به یاد کسی باش که در تنهایی به یادت هست ...
۴. آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره ، هر کس اسیرش بشه بدون شک می میره!
۵. برایت آسمانی خواهم کشید پُر از ستاره های همیشه نورانی ... تو در کنار من روی ابرها ، من غرق آن همه مهربانی ...