یه مامور سرشماری تو آبادان میره در یک خونه در میزنه، بچه آبادانیه با یه عینک ریبن به چشمش میاد دم در.
یارو میگه: من اومدم برای سرشماری.
بچه میگه: کا سرشماری دیگه چیه؟
یارو میگه: بچه جون برو بگو بزرگترت بیاد.
بچه میره تو یکی دیگه میاد. اونم نمیدونه سرشماری یعنی چی.
میره یکی دیگه میاد.
خلاصه چندتا شون میان و میرن، و هیچکدوم نمیدونن سرشماری یعنی چی، یارو ماموره شاکی میشه میگه: بابا بگو اصلا همه بیان دم در.
آبادانیه میگه: نمیشه.
ماموره میگه: چرا؟
آبادانیه میگه: کا، بجون تو هیچ راهی نداره.
ماموره میگه: آخه چرا؟
آبادانیه میگه: کا، آخه ما یه ریبن بیشتر نداریم
*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*
مگسه داشته دور سر ترکه وز وز میکرده، ترکه میگه: برو جون مادرت، الآن برامون یک جوک درست میکنن
*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*
به ترکه میگن: در رو ببند هوای بیرون سرده.
میگه: مثلا اگر من در رو ببندم هوای بیرون گرم میشه؟
سلام وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.clickwoman.blogsky.com
وسوسه زنانه
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع