فقط او را صدا کردم نیامد/ تمام شب دعا کردم نیامد/ به من گفت باید با وفا بود / به عهدش هم وفا کردم نیامد/
بزار خیال کنم هنوز ترانه هامو میشنوی هنوز هوامو داری و هنوز صدامو میشنوی بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم اگه تموم قصمون, هنوز ترانه سازتم بزار خیال کنم هنوز پر از تب وتاب منی روزا بفکر دیدنم , شبا پر از خواب منی
عشق یعنی یک سلام و یک درود عشق یعنی درد و محنت در درون ... عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله بر خرمن زدن عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن ...
میگویند سه چیز زاده عشق نیست: جدایی، سفر، فراموشی، ولی آن زمان که تو مرا تنها گذاشتی و فراموشم کردی من لحظه لحظه عاشقت شدم