دل ز گریه های آدمی سخت است یادت بودن در این روزگار سخت است
تقدیرم سیاه تر دیروز است
دلم غمگین تر از هر روز است
مردنت سکوتی بس زیباست چشمانت با خاموشی زیباست
گویا کفن سپید بر تنت زیباتر بود
گویا آرام تر به خوابی ابدی رفته بودی
اشک می ریزم برای گرسنگی شبانت فریاد می زنم از رنجهای شبانت
هر چند خاموشی من فریادتد هستم
اگر نیستی ، بگویی من صدایت هستم